کد مطلب:327996 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:307

اوصاف امام (رئیس حکومت) در اسلام
پیش از این بیان كردیم كه پیامبر(صلی الله علیه وآله) از طرف خداوند برای رفاه و خوشبختی بشر، دستور و قانون می آورد كه به آنها موارد رضا و سخط مالك حقیقی، مصالح، مفاسد، حدود اجتماعی، آداب، امور مادّی و معنوی، مكارم اخلاق، عبادات، طاعت حق متعال و راه قرب و وصول به او تعیین می گردد. و نیز علوم و معارفی می آورد كه با آنها پژوهندگان علم و حكمت را بی نیاز و تشنگان اسرار و معارف ربّانی را سیراب می كند.



پس از رحلت آن حضرت برای بقای این دستورها و علوم و حفظ آنها از تحریف و وسوسه های شیطانی و نیز برای برقراری كیان حكومت اسلامی، حافظ و راهبری لازم است كه از طرف خداوند تعیین شود كه او را «امام» و «صاحب امر» می نامیم. امام چون از طرف خدا برگزیده شده، در تمام فضایل و مناقب بر دیگران برتری دارد و هیچ كس با او برابر نیست. اینك ما برخی از اوصاف و اخلاق امام و زمامدار مسلمانان را كه از روایات استفاده می شود، ذیلا می آوریم:



از عبدالعزیز بن مسلم نقل شده كه وی گفته است(2):«ما با (حضرت) رضا(علیه السلام) در مرو بودیم. در آغاز ورودمان، روز جمعه در مسجد جامع انجمن كردیم. آن گاه (حضّار) موضوع امامت را مورد بحث قرار داده، اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه ذكر كردند. من خدمت سرورم رفتم و (غور و) بررسی مردم را درباره امامت به عرض آن حضرت رسانیدم. امام(علیه السلام)لبخندی زد، سپس فرمود: ای عبدالعزیز! این قوم درباره آرای (فطری و صحیح) خودشان گول خوردند و نفهمیدند. همانا خداوند ـ عزّ و جلّ ـ پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود، تا این كه دین را برایش كامل كرد و قرآن را بر او نازل فرمود، كه در آن بیان هر چیز است. حلال، حرام، حدود، احكام و تمام نیازمندی های مردم را در قرآن بیان نمود و فرمود: چیزی را در كتاب فروگذار نكردیم، و در حجة الوداع كه سال آخر عمر پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، (آیه) «امروز دین شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم» را نازل فرمود. موضوع امامت اكمال دین است; (یعنی تا پیامبر(صلی الله علیه وآله) جانشین خود را معرّفی نكند، تبلیغ دینش را به كمال نرسانده است). پیغمبر(صلی الله علیه وآله) از دنیا نرفت، تا آن كه نشانه های راه (هدایت) را برای امّتش بیان نمود و راهشان را روشن ساخت و آنان را در راه معتدل حق واگذاشت و علی را به عنوان پیشوا و امام منصوب نمود و همه احتیاجات امّت را بیان كرد. پس هر كه گمان كند خدای ـ عزّ و جلّ ـ دینش را كامل نكرده، قرآن را رد كرده و هر كه قرآن را رد كند، به آن كافر شده است.



مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امّت می دانند، تا روا باشد به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود، همانا امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالی تر و جانبش منیع تر و دسترسی به ژرفایش عمیق تر از آن است كه عقول مردم به آن برسد، یا با آراءشان به آن دست یابند، یا به انتخاب خود امامی را منصوب كنند...». تا این كه فرمود:



«امام مانند خورشید طالع است كه نورش عالم را فرا گرفته و خودش در افق است، به گونه ای كه دست ها و دیدگان به آن نرسد امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره راهنما در شدّت تاریكی ها و رهگذر شهرها و كویرها و گرداب دریاهااست. امام آب گوارای زمان تشنگی و راهنمای هدایت (و صراط مستقیم) و نجات دهنده از هلاكت است. امام آتش (فروزان) بر تپه است (كه راهنمای گمشدگان است). وسیله گرمی سرمازدگان و راهنمای هلاكتگاه ها است كه هر كس از وی جدا شود، هلاك گردد.



امام ابری است بارنده، بارانی است با ریزش پی درپی و قطراتی درشت(1). خورشیدی است فروزنده، سقفی است سایه دار، زمینی است گسترده، چشمه ای است پرآب (و جوشان)، بركه و مرغزار است. امام همدم با رفق، پدر مهربان، برادر برابر، مانند مادر دلسوز به كودك و پناه بندگان است در مصیبت بسیار دشوار.



امام امین خداوند است در میان خلقش، خلیفه او است در بلادش، دعوت كننده به او و دفاع كننده از حقوق او است. امام از گناهان پاك و از عیب ها بركنار است. به دانش مخصوص و به خویشتن داری نشانه دار است. (موجب) نظام دین و عزّت مسلمانان، خشم منافقان و هلاك كافران است. امام یگانه روزگارِ خود است. هیچ كس به قرب كمالش نرسد. دانشمندی با او برابر نباشد. بدون بدل و بدون مانند و نظیر است. تمام فضایل (و كمالات) ویژه او است. بدون این كه در طلبش رفته و به دست آورده باشد، بل اختصاصی است از (جانب) برتری دهنده بخشایشگر (كه به او عنایت فرموده است)...».

2 . عن عبدالعزيزِ بنِ مسلم قالَ: كُنّا مَعَ الرّضا(عليه السلام) بِمَرو فاجتمعنا في الجامع يَومَ الجمعةِ في بدء مَقدَمِنا، فأداروا أَمر الإِمامةِ و ذَكَروُا كثرةَ اختلافِ الناس فيها. فدخلتُ علي سيّدي(عليه السلام) فأعلمته خَوضَ الناس فيه. فتبسَّمَ(عليه السلام) ثم قال: يا عبدَالعَزيز (بنَ مُسِلم) جَهل القومُ و خُدِعُوا عن آرائهم. إِنّ اللّه ـ عزّ و جلّ ـ لم يقبض نبيّه حتي أكمل له الدين و أنزل عليه القرآن فيه تِبيانُ كلّ شيء. بَيَّنَ فيه الحلالَ و الحرامَ و الحدود و الأحكامَ و جميعَ ما يَحتاجُ إليهِ الناسُ كملا. فقال ـ عزّ و جلّ ـ ما فرّطنا في الكتاب من شيء ... الإمام كالشمس الطالعة المجلّلة بِنُورِها للِعام و هي في الأفق بحيث لا تنالها الأيدي و الأبصار. الإمام البدرُ المنير و السراجُ الزاهرُ و النورُ السّاطِع ... .اصول كافي مترجم، ج1، ص283 ـ 284.

1 . ... الإمامُ السحابُ الماطرُ و الغيثُ الهاطل و الشمسُ المضيئهُّ و السماء الظَّليلةُ و الأرض البسيطَةَ و العين العَزيزةُ و الغَديرةُ و الروضةُ. الإمامُ الأنيسُ الرفيقُ و الوالدُ الشفيق و الأخ الشقيق و الأم البرَّةُ بالولد الصغير. و مفزعُ العِبادِ في الداهيةِ الناد. الإمامُ أمينُ اللّه في خلقهِ و حجّتهِ علي عِباده و خليفته في بلاده و الداعي إلي اللّه و الذابُّ عن حَرَم اللّه. الإمام المطهّرُ من الذُّنُوبِ و المبرّي عَنِ العيوب. المخصوصُ بالعلم، الموسومُ بالحِلْمِ، نظام الدين و عزّ المسلمين و غيظُ الَمنافِقين و بوار الكافرين. الإمام واحدُ دهرِه. لايدانيه أحدٌ و لايُعادلِهُ عالِم و لايوجد منه بدلٌ ... الحديث. همان، ص286.